پیشتر درباره نطق نوروزی اوباما نوشته بودم برداشت من از محتوا و به خصوص لحن اوباما این است که به صراحت به مردم ایران پیام می‌دهد اگر این حکومت را نمی‌خواهید تکانکی به خودتان بدهید تا ما حضرات را ساقط کنیم.

اوباما شاید موفق‌ترین رئیس‌جمهور تاریخ آمریکا در عرصه سیاست خارجی است. دست به هیچ ریسکی نزده مگر آنکه از آن موفق بیرون آمده. قصه افغانستان و عراق البته کارهایی نبوده که او شروع کرده باشد هرچند که به نظر نمی‌رسد در مسائل مربوط به آنها هم اشتباهی کرده باشد.

ادعای اقدام ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا که اوباما به عنوان بالاترین مقام اجرایی آمریکا و قدرتمندترین مرد جهان در آن مستقیما و به صراحت در آن موضع‌گیری کرده از آن تو بمیری‌هایی‌ست که با قبلی‌ها تفاوت اساسی دارد.

تا به حال بیشتر تحلیل‌هایی که در این باره دیده‌ام یا رمانتیک بوده و یا اخلاقی. عده‌ای با احساسات وطن‌پرستانه سراغ موضوع رفته اند (که آی اینا می‌خوان به وطن ما حمله کنند و به مام وطن تجاوز ) . دیگران بیشتر دنبال این قصه رفته‌اند که آن داستان “هالیوودی” فلان‌جایش می‌لنگد و بهمان جایش جور درنمی‌آید.

آمریکا خودش مادر هالیوود و تخیلات حادثه‌ای است و به نظر نمی‌آید به ما بیاید که با یادآوری این ماجرا زیره به کرمان ببریم. در کشوری که چند هواپیما در یک روز با مراکز مهم تجاری و نظامی برخورد کنند و آسمانخراش‌های دو قلو چنان “تمیز” فروبریزند که انگار صد مهندس تخریب، ماه‌ها در زیر پایه‌های تی ان تی کار گذاشته‌اند، هالیوودیات نه انتها غیر قابل باور که خیلی هم جدی تلقی می‌شوند. (تصور کنید ماجرای یازده سپتامبر پیش از اجرا لو می‌رفت. چه کسی آن سناریوی خونین را باور می‌کرد؟)

ناشیانه بودن نقشه هم دلیل محکمه پسندی نیست. ترجیع بند “د آخه نمیشه که اینقدر احمقانه کار کرده باشن” هر چند که تامل برانگیز است اما در حوزه مسائل حقوقی مثل آن می‌ماند که  وکیل سپاه قدس یا کسانی که متهم به عضویت در آن و تلاش برای ترور هستند در دادگاه بگوید

عالیجناب… اعضای محترم هیات منصفه… من از شما می‌پرسم آیا فرنگی‌کاران سپاه قدسی که صدها ترور را در آرژانتین و عربستان سعودی و عراق و افغانستان و اندونزی و بریتانیا و اسپانیا و غیره آنقدر تمیز اجرا کرده‌اند که هیچ کس تا به حال به آنها شک هم نکرده – و تمامی اسناد آنها در پیوست تقدیم هیات رئیسه می‌شود- ممکن است اینقدر ناشیانه عمل کنند که حتی قبل از ترور سفیر عربستان به دام بیفتند؟ آنهم عربستانی که آنقدر مورچه است که مقامات ایرانی رسما اعلام کردند اگر بخواهند خود ملک عبدالله را در ریاض ترور می‌کنند. اگر باور ندارید همین الان من یک تماس با برادر طائب بگیرم تا یک ساعت بعد خبر ترور ایشان را از رسانه بشنوید.

در مجموعه اسناد شماره دو نشان داده می‌شود خود این کارتل‌های قتل و آدمکشی آمریکای لاتین در ده‌ها مورد برای کشتن مخالفانشان دست به دامن فرنگی‌کاران سپاه قدس شده‌اند که از مجموع 49 مورد 57 مورد با موفقیت کامل انجام شده و از دو مورد باقیمانده یکی قبل از رسیدن برادران فرنگی‌کار از ترس شیشه نوشابه خودکشی کرده بود و آن دیگری هم همکار خودشان از آب درآمد.

 

خانم‌ها… آقایان… شما در پیشگاه تاریخ و عدالت مسئولید . فریب اسناد و مدارک وکلای اف بی آی و سیا و آقای اوباما را نخورید… خواهش می‌کنم به ندای درونتان توجه کنید به صورت متهم نگاه کنید. آیا این چهره بیشتر به یک تروریست زبده می‌خورد یا یک تروریست ناشی؟!

راست یا دروغ بودن این ادعا در دادگاه و تاریخ ثابت خواهد شد. واقعیت آن است که آمریکا با طرح یا کشف این اتهام بسیار سنگین می‌خواهد زیریک‌خمی تاریخی از ج ا ا بگیرد. ایران تا حالا با پول بی‌حساب نفتش، نفتی که به قیمتهای نجومی رسیده، به تمام تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی بیلاخ نشان داده است: گور پدر همه‌تان… نفت را زیر قیمت پیش فروش می‌کنیم و هر جنسی را که بخواهیم از چین و یا از خودتان به چند برابر قیمت می‌خریم. صنعت توریسم اصلا نداریم که نگرانش باشیم. هواپیما نمی‌دهید، به درک، بگذار آنقدر سقوط کند تا تمام شود. ارتباطاتمان با خارجه هر چه کمتر بهتر…

تحریم بانک مرکزی نه شکستن انگشت بیلاخ که قطع کل ید است و البته که به نظر می‌آید یدالشیطان فوق ایدیهم.

نوشتن واقع‌بینانه درباره این موضوع ربطی به علاقه یا نفرت به/از ج ا ا یا جنگ ندارد.

 

0 Points


2 thoughts on “راه قدس و انگشت بیلاخ؛ درباره اتهام ترور سفیر عربستان”

  1. مانی ب. گفت:

    سلام
    یک چیزی هم به نام «افکار عمومی» وجود داره که اهمیت اون کمتر از ناوهواپیمابر نیست. اینو شما به عنوان روزنامه نگار باید بدونید٬ و حتما می دونید.
    این که سپاه قدس ورزیده تر از آن است که برای یک چنین عملیاتی به گانگسترهای مافیای مواد مخدر رجوع کند٬ گفته ی ایرانی ها نیست. تا جایی که من شنیدم٬ این را خود آمریکایی ها مطرح کرده اند.

  2. به قول ایرج رحمانی: “اتفاق آن‌طور که نوشته می‌شود می‌افتد”! در سیاست جهانی امروز، مهم خود داستان نیست. حتا نحوه‌ی اجرای آن‌هم زیاد مهم نیست. افکار عمومی که بماند؛ چیزی است در حد کشک! بالاتر از آن، خرد جمعی که شده است جوک سال… در واقع مهم این است که آیا فلان داستان، در زمانی معین، باید نوشته و اجرا بشود یا نه. صحنه‌ و بازیگران نیز که همه دم دست‌اند…

    موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *