نمی‌دانم چرا باید هر حرفی را در رک‌ترین و صریح ترین شکلی که ممکن است گفت تا بعضی از خواننده‌ها بفهمند منظور آدم چیست. به خصوص اگر موضع آدم در قبال یک مساله‌ای خیلی خطی و بسیط نباشد سوتفاهم ها هم بیشتر می‌شود. مثال قبلی‌اش همان داستان اعتراض من به بعضی از فیمینیست‌ها بود که با قاطی کردن راست و دروغ و مسایل سیاسی و سکسی می‌خواهند مثلا از زنان ایرانی دفاع کنند، اما در واقع فقط از خودشان دفاع می‌کنند و در نهایت کارهایشان به ضرر زنان ایرانی است؛ اما خیلی‌ها اینطور برداشت کردند که انگار من با جنش های زنان یا دفاع از حقوق زنان مشکل دارم.

یا مثلا درباره مرحوم امین‌پور و سواستفاده‌هایی که بعد از درگذشتش از این شاعر شد، شعرکی نوشتم اما یکی از دوستان آقای امین پور – که از قیصر امین‌پور هم به مشهورتر است- به جرم سواستفاده از قیصر و اهانت به او، نیم ساعت تمام من را ناسزاباران کرد و آخر سر هم گفت که لازم نکرده آدم‌هایی مثل من، حالا که قیصر مرده خودمان را به او بچسبانیم!

از این نمونه‌ها زیاد است و من هم همیشه سعی می‌کنم با درک چنین فضای "رُک پسندی"، همیشه خیلی رک و خلاصه حرفم را بزنم؛ اما واقعا بعضی وقت‌ها محذوریت پیش می‌آید و در برخی مسایل که به راحتی ممکن است صورت امنیتی به خود بگیرد، مجبور می‌شوم حرفم را در پس لفافه بزنم.

 

مثلا در مورد همین برخورد با اراذل و اوباش یا بدحجاب‌ها و یا قاچاق‌فروش‌ها و معتادها من یک عالمه حرف و انتقاد دارم. اما وقتی عملا و صریحا بالاترین مقامات امنیتی، به کسانی که –به قول آنها- "از مجرمین حمایت می‌کنند" و "از اعما قانون ناراحت و نگرانند" علنا هشدار می‌دهند، آدم یک لاقبایی مثل من چکار می‌تواند بکند؟

 

  • برود جار بزند توی کوچه که آهای مردم این‌کارها نه با حقوق بشر امروزی می‌خواند و نه با حقوق اسلامی سنتی؟
  • کتاب سیره امامان نشان قاضی بدهد که مرد حسابی، در همین کتابی که تو از آن فقه استخراج می‌کنی نوشته که حضرت علی اخم را هم جزو شکنجه دانسته؟ که کسی را که به دزد تعزیر شده‌ای گفته بود "دزد"، تعزیر کرد؟
  • برود پیش رئیس نظمیه مملکت که حضرت! به جای شرم کردن از اینکه مامورت جلوی دوربین‌ها متهم مادرمرده‌ای را که روی زمین افتاده کتک می‌زند، لبخند غرور آفرین می‌زنی؟
  • به عدلیه عارض شود که ای فرشته مقدس، تو به جای نهی از این کارها مجوز داده‌ای و تشویق می کنی عاملان را؟! در محکمه همه به دنبال اثبات شکنجه‌اند تا کل محاکمه را زیر سوال ببرند، آن وقت تو دیگران مجوز می‌دهی که متهم را کتک بزنند تا پیش مردم به جرم کرده و نکرده اقرار کند؟(1)
  • امپراطور رسانه ملی ایران را پیدا کند و تشرش بزند که مردک! گیریم این‌ها این کارها را می‌کنند، تو دیگر چرا ماشین پروپاگاندایت را در خدمت اینها گذاشته‌ای و از متهمی که هیچ چیزی علیه‌اش اثبات نشده، آبØ
0 Points


3 thoughts on “لفافه و سنگ سردِ سیاهِ گلوی من”

  1. شاید برادر یک معتاد گفت:

    قبلا بهت گفته بودم که خوردن گه زیادی برای سلامتی ات ضرر داره، برای نوشته قبلی ات هم حداقل سه بار نظر نوشتم که تخم نداشتی بذاری باقی بمونه تا همه بخونن و بدونن که مردم ـ نه روزنامه نگاران جاکش و پول پرستی مثل تو ـ مثل یه انسان به مواد فروش نگاه نمی کنن، باید می ذاشتی بخوننن و به این فکر کنن که اگر بابا ننه یه معتاد دستشون به یه مواد فروش برسه چطوری تیکه تیکه اش می کنن، … اگه امثال تو لاشخور نبودن که برای افه روشنفکری شون گوز گوز زیادی بکنن الان این مملکت هم اینقدر بدبختی نداشت، هر چی می کشیم از دست شما بچه کونی هایی است که هنوز دست چپ و راستتونو یاد نگرفتین از شهرستان پا میشید می رید دانشگاه و برای همه چی هم زبون پیدا می کنید… ریدم به همه دم و دستگاه و زر زر های مفتتون!

  2. Ehsan گفت:

    Man ba nazaret kamelan movafegham. Moteassefane police ma be jaye in ke bere yagheye dozdaye vaghei ro begire(hamoonaii ke 120 miliard dolar ro dozdi kardan)
    Rafte donbale badbakhttarin va bichiztarin mardom

  3. Ehsan گفت:

    Moteassefane jameeye ma bimare, moshkelate zendegi az mardome ma vaghan ye edde ravani dorost karde, vaghti jamee in ghadr bikar va faghir dare, vaghti amoozeshe sahihe akhlaghi be mardom dade nemishe, vaghti bonyade akhlaghie jamee foroo mirize va doroogh, dozdi,do dare bazi be arzesh tabdil mishe, in harfa hampish miad.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *