من احساس می کنم این قالیباف یک مقداری حالیشه. شما می توانید فکر کنید فقط اصلاح طلب ها ممکن است حالیشان باشه. محمود آقا هم می تونه فکر کنه هیچکس حالیش نیست. به هر حال این یادداشت را از وبلاگ جدید قالیباف (در این آدرس) بخوانید. از مثالش خیلی خوشم آمد:

دوستی تعریف می‌کرد از روستایی که درمانگاهش پزشکی داشت و پرستاری. دورافتاده و پرت از همه جا. هیچ کس نمی‌پذیرفت کارش را به پرستار بسپارند. تا به کسی می‌گفتند پرستار کارت را راه می‌اندازد. رگ‌های گردنش ورم می‌کرد و داد می‌زد که دکتر باید به کارش برسد.
وقتی در سیستمی همه چشم به رأس بدوزند تا مشکلاتشان را حل کند، یا سیستم مشکل دارد یا آدم‌ها راه برخورد درست و مراجعه به مسئول کارهاشان را نمی‌دانند. اول هفته می‌گویند 200 تقاضا از جاهاي مختلف رسیده که می‌خواهند با شهردار تهران دیدار کنند…
به نظرم بايد از اين فردمحوري خارج شويم و به سوي يك سيستم‌محوري پويا حركت كنيم. هفته‌اي به جاي 200 ملاقات، 2000 ملاقات هم انجام دهيم ولي سيستممان را درست نكنيم كار مردم درست نمي‌شود.

0 Points


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *