عده‌ای می‌گویند خلقی که از اعدام نوجوان هفده‌ ساله‌ای – که در درگیری خیابانی با مردی بسیار قوی، پیش از لت و کوب کامل و خرد شدن استخوان‌هایش به دست مرحوم کامیون‌کش، ناگهان دست به چاقو برده و قتلی مرتکب شده – ساعت 5 صبح مشتاقانه و کف و سوت‌زنان به میدان شهر آمده‌اند و با مرگ او به خانه برگشته اند مستحق همین حکومتند.

من می‌گویم گیریم که چنین باشد و همه‌ی آن ده پانزده هزار نفر راضی و خوشحال از چنین مرگ فجیعی باشند، همین هم نشان می‌دهد که این مردم نیاز فوری به حکومتی دارند که الفبای انسانیت و مدنیت را به آنها یاد بدهد یا دست‌کم از نشر و انعقاد اسبابی که مستلزم آن است جلوگیری نکند. چیزهایی مثل آموزش و پرورش در سطح ملی به امکانات و نفوذ حکومتی انسانی و شایسته نیاز دارد و رشد مقولاتی مثل فرهنگ و هنر، حکومتی انسانی و شایسته می‌طلبد که در این امورات دخالت و اعمال نفوذ نکند.

مردم ایران چه آنقدر به عالم وحوش نزدیک شده باشند که از حلقه‌آویز شدن نوجوانی که مادرش را ضجه می‌زند دلارام شوند و چه آنقدر شریف باشند که سحرگاه سردی از خانه بیرون بزنند تا بلکه اولیای دم را در آخرین لحظات راضی به گذشت کنند، سزاوار این حکومت نیستند.

در این زمینه گویا همه‌ی راه‌ها به رم ختم می‌شود. قبلا یک بار به قم ختم شد و کمترین نتیجه اش اینکه تنها گونه‌ی کف و سوتی که اسلام را به خطر و کفن‌پوش به‌راه نمی‌اندازد همان است که در هنگام آونگ شدن جوانک به آسمان رفت.

0 Points


6 thoughts on “اعدام و نظام”

  1. محمد گفت:

    محمود جان !خودمانیم ، واقعا فکر می کنی الفبای انسانیت یاد دادنی و آموختنی باشد؟ اگر که نمونه ای سراغ دارید که حکومتی ، به ملت خود چنین آموزشی داده باشد ، لطفا بگویید.

  2. farjami گفت:

    خیلی زیاد. دقیقا اکتسابی است.

  3. محمد گفت:

    و مصادیق آن؟ دست کم نمونه ای …

  4. farjami گفت:

    اگر فیلم روبان سفید را دیده اید که هیچی اگر نه، چند تا بچه “طفل معصوم” پنج شش ساله را بگذارید جایی. چند ساعت بعد برگردید خواهید دید که یکی دو تایشان دارند دیگران را استثمار می‌کنند

  5. محمد گفت:

    نمی دانم آیا این پاسخ من بود یا نه؟ اگر بود ، ربطش را نفهمیدم. در هرصورت من شک دارم که براساس چنین آزمایشی بتوان یک نتیجه اجتماعی گرفت. واقعیتش ، من حتی در مورد مصداق فردی این قضیه هم حرف دارم. پدر خدا بیامرزم سال ها زحمت کشید که از من آدم بسازد – مطابق استانداردهای خودش- و نتوانست . بدون تعارف ، واقعا آدم نشدم . حالا هم من دارم همین سعی بیهوده را درمورد پسرم می کنم . می دانم که او هم آدم نخواهد شد و من این آرزو را به گور خواهم برد. همین طور بگیر و برو…

  6. میمون گفت:

    این که اخلاق اکتسابی است که کاملا در تناقض با پست جدید تان است که مدعی شدید اخلاق فرگشتی است؟

    کار شما هم آخر به همان قم ختم می شود که می خواهید با دنگ و گدنگ مردم را به راه راست “اخلاق فرگشتی عادلانه اکتسابی” هدایت کنید.

پاسخ دادن به farjami لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *