اگر این ماجرای فیلترینگ اتفاق نمی‌افتاد الان شاهد سایتی بود با آدرس qalameh.com به عنوان سایت انتخاباتی حامیان بنده!
می‌توانید فکر کنید شوخی می‌کنم ولی اصلا این اینطور نیست. دومین را ثبت کرده بودم و حتی با نوید هم قرار مدارهای کدنویسی‌اش را گذاشته بودم که به تعویق افتاد. به هرحال جدی جدی می‌خواهم بروم وزارت کشور برای کاندیداتوری ثبت نام کنم.

گمان هم نمی‌کنم کار خلافی باشد. یک شهروند که اتفاقا برنامه هم برای واگذاری مناصب حساس کشوری دارد می‌خواهد برود برای نامزدی ریاست جمهوری ثبت نام کند. اشکالش کجاست؟

موضوع از ماه‌ها پیش به ذهنم رسیده بود ولی هر بار منصرف می‌شدم. نمی دانم بهش می گویند "هنوز احساس تکلیف نکرده‌ام" یا چیز دیگری ولی به هر حال به تصمیم‌گیری نهایی قطعی برای حضور نمی‌انجامید. تا اینکه در این ایام عیدی دو تا از رفقای مشهدی، ارژنگ و احمد آمدند به دیدارم. البته ظاهرش به دیدار عید دیدنی شبیه و در واقع آمده بودند برای احساس تکلیف. حساب همه جایش را هم کرده بودند. کی برای یک عید دیدنی ساده دوربین فیلمبرداری بتاکم با خودش می‌برد؟

من هم سریعا به احساس تکلیف نهایی رسیدم! واقعا اگر قرار باشد رئیس جمهور کارهای شگفت بکند و توجه جهانیان را جلب کند، چه کسی بهتر از من؟

بعد از آن با هر کدام از دوستان که درباره‌ی کاندیداتوری‌ام حرف زدم تصمیم را پسندیدند و حتی رسما هم اعلام حمایت کردند. به وضوح نام بعضی را می برم که گمان نکنید مساله جدی نیست. ارژنگ حاتمی، احمد نوری، آتبین محبتی، حمید ابک، علی معظمی، فرناز سیفی، داریوش محمدپور، محسن اشتیاقی، حمید بهرامی، علیرضا مبارکی‌فرد، سارا هاشمی نیک، فرشته رضایی، جلال سمیعی و خیلی‌های دیگر. حتی کار به بزرگترها هم کشید و دکاتیری مثل دکتر شیرین احمدنیا و دکتر هادی خرقانی هم رسما حمایت کردند.

تازه این درحالیست که به‌جز در یکی دو جای محدود و خصوصی، در جای دیگری کاندیداتوری‌ام را اعلام هنوز اعلام نکرده‌بودم و قطعا در چنین حالتی سیل مشتاقان و حامیان بسیار بیشتر از این می‌بود و خواهد شد.

از آنجایی که سیلی نقد به از حلوای نسیه، همینجا در بدو حمایت هم نفری یک‌دانه منصب برای هر کسی که اعلام حمایت کند می‌گذارم کنار. مَن لم یشکر الحامی مِن الخامی! وقتی در این مملکت سالهای سال است که در  دولت تازه، پست‌ها بین حامیان و روسای ستادهای انتخاباتی رئیس جمهور جدید دست به دست می شود؛ مگر ما با مردم تعارف داریم که بخواهیم نفهمند که در دولت ما پست‌های مدیریتی چطوری تقسیم خواهد شد.تازه من اخلاق‌مدارتر از بقیه‌ام و به جای یک جمع خصوصی و خودمانی، از همین الان همگان را به سر این سفره دعوت می‌کنم.

ایجاد فرصت‌های برابر و مبارزه با رانت خواری از این بهتر؟ هر کس گرسنه است بفرماید این هم کارت دعوت: اعلام حمایت کنید و در جوف اعلام حمایتتان بگویید چه پستی را می‌خواهید تا برایتان رزرو کنیم و بعد از پیروزی در انتخابات با شعار شایسته‌سالاری تقدیم کنیم خدمتتان. هیچ محدودیتی در این رابطه وجود ندارد و حتی اگر لازم باشد پست‌های جدیدی هم ایجاد می کنم فقط تنها شرطش این است که انتخاب پست کاملا بی‌ربط با تخصص و معلوماتتان باشد و در راستای همان  "انجام کارهای شگفت و جلب توجه جهانیان" باشد که مطلوب همه‌ی ماست.

مثلا به پست‌هایی که برای حامیان زیر در نظر گرفته شده و توضیح آنها توجه کنید تا بهتر متوجه مقصودم شوید:

ارژنگ حاتمی/ ریاست سازمان خصوصی سازی (دلیل: منسوب بودن ارژنگ به حاتم و در نتیجه توانایی در حاتم بخشی شرکت‌های دولتی به دوستان خصوصی)

جلال سمیعی/ ریاست سازمان تربیت بدنی کشور (دلیل: جلال (مطابق آخرین وزنکشی در ساعت 20 و 12 دقیقه‌ی دیشب) 158 کیلوگرم است… شد 159!)

احمد نوری/ وزارت نیرو (دلیل: ارتباط بحث نور با وزارت نیرو)

فرناز سیفی/ وزارت راه (دلیل: شعار فیمینیستی پیشنهادی ایشان" ایران را تونل می کنیم")

داریوش محمدپور/ ریاست سازمان هوا و فضای ایران (دلیل: داریوش "ملکوت" را دارد)

محسن اشتیاقی/ ریاست سازمان ورزش بانوان (دلیل: محسن مرد رند است)

حمیدرضا بهرامی/ ریاست سازمان مراتع و جنگل‌ها (دلیل: انتساب به بهرام که گور می گرفتش همه عمر!)

مجید فرجامی/ ریاست سازمان بازرسی ویژه‌ی ریاست جمهوری (دلیل: داداشمه!)

دکتر علی‌اصغر انجیدنی/ ریاست سازمان ثبت احوال (دلیل: نیاز مبرم وی به تغییر همزمان نام و نام خانوادگی)

سهراب فرجامی/ ریاست سایپا (دلیل: جوانگرایی از نوعی که راه دوری نمی‌رود)

مهدی فرجامی/ وزارت آموزش و پرورش (دلیل: قرار است دخترش را بدهد به سهراب و پدرزن او بشود)

علی معظمی/ وزارت دفاع (دلیل: اشتغال در انجمن حکمت و فلسفه، داشتن جثه‌ی کوچک و اخلاق مهربان)

محمد رازقی/ مشاور در امور زنان (دلیل: تجرد و قزوینی بودن)

دکتر شیرین احمدنیا/ وزارت صنایع و معادن (دلیل: تنها شاخه‌ای که شیرین خانم در آن مطلقا بی اطلاع است)

دکتر هادی خرقانی/ ریاست سازمان ملی جوانان (دلیل: سن و سال دکتر)

….

 تعداد حامیان و پست‌هایی که تا همین الان واگذار شده خیلی بیشتر از اینهاست. اینها را نوشتم که شما در جریان کابینه‌ی ما باشید و اگر خواستید حمایت کنید و پستی را برای خودتان انتخاب کنید بدانید که روال چگونه است. البته قرار است این دوستان برنامه هم بدهند که قطعا در راستای انگشت به دهان کردن جهانیان است و به مرور در سایت مناسبی (و ترجیحا ابتدا در وبلاگ خودشان) منتشر خواهد شد.

برای یک سری افراد را هم با اینکه هنوز اعلام حمایت رسمی نکرده‌اند، پست‌هایی در نظر گرفته‌ام که این خود نشان‌دهنده‌ی اوج سایسته‌سالاری من است. مثلا به ابوالفضل زرویی نصرآباد حتما حکم مشاوره در امور بین الملل رئیس جمهور را خواهم داد چرا که درست است که ایشان سال به دوازده ماه در آمریکا ساکن نیست و در عین حال روزنامه‌ها علیه آمریکا مطلب نمی‌نویسد اما بالاخره سال‌هاست که مشهور به ملا است و چه کسی بهتر از ملانا به جای مولانا؟

ضمنا برای اینکه ریا نشود این را هم بگویم که در میان تمام افرادی که موضوع را شنیدند فقط یه سه نفر حمایت نکردند. یکی محمدعلی ابطحی که گفت می خواهد از کروبی حمایت کند، یکی زنم که گفت "نکن. میان می‌گیرنت خره!" و دیگری عباس حسین‌نژاد که دلیلش را نگفت و بعید نیست خودش خیال رقابت با چراغ‌های خاموش داشته باشد؛ که صد البته با آن وجنات نورانی‌اش زهی خیال باطل!

به هر حال این شما و این کابینه‌ی هفتاد میلیونی ما. نگران پست و مقام نباشید، تمام پول نفت مال دولتست و به قول علما "مقتضی موجود و مانع مفقود." حتی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی هم نیست که موی دماغمان شود. لازم باشد مملکت را هم چوب حراج می زنم و پولش را می گذارم روی پول نفت و به اندازه‌ی هفتاد میلیون وزارت‌خانه و معاونت و ریاست و دفتر و همایش و کمیته و چه و چه با بودجه ها و تنخواه‌های آنچنانی تاسیس می‌کنم تا همه به کام خود برسیم.

حمایت‌هان ماجور. پیش به سوی دولت محمود!

0 Points


12 thoughts on “اعلام کاندیداتوری رسمی محمود فرجامی و دعوت عمومی برای حمایت ماجور”

  1. جلیل گفت:

    من به عنوان ااولین خواننده وبلاگ همیجنا حمایت خودم را اعلام میکنم، و از بقیه خوانندگان عزیز هم دعوت میکنم تا با هم ستاد مردمی حمایت از دکتر محمود فرجامی رو تشکیل بدیم
    نامزد محبوب ما، محمود فرجامی

  2. حميد خوش كردار گفت:

    پس من كه فوري ازت حمايت كردم چي؟ ميرم تو ستاد مير حسين ها
    يا رئيس پژوهشكد علوم انساني يا رييس دانشگا تهران حق مسلم ماست. معاون اولي هم بد نيست. ايران خودرو هم خوبه

  3. من با خانمت موافقم محمود جان!
    حالا ببینیم کی می گیرنت!

  4. مريم گفت:

    منم كه هميشه حامي شما بودم، سهم من چي ميشه؟

  5. babak گفت:

    سلام،
    “اینقدم به بنده مرحمت کنید…”

  6. آقای فرجامی
    پیرو گشاده‌دستی شما مشغول بررسی توانایی‌ها و ناتوانایی‌هایم شدم. برای تسریع در تقسیم پست‌ها برای خودم بجای شما ضرب‌الاجلی مشخص کردم(در واقع خودشیرینی کردم! لطفا در نظر داشته باشید). طی 2 روز آینده پیشنهادم را در وبلاگم «ماتینه» عرضه خواهم کرد. پیشنهادهای خوبی دارم.

  7. بنده حاضرم اسپانسر انتخابی ات بشم. به شرطی که لوگوی وبلاگم رو توی کنفرانس های خبری ات بزنی رو پیرهنت. یا علی***لوتی

  8. ali گفت:

    mr .FARJAMI…you have my vote too we will have 4 years of fun

  9. بابک گفت:

    آقا فیلتر کردن فیلترکردنی. سه روزه دارم دنبال فیلترشکن فیلتر نشده می گردم

  10. احمد گفت:

    سلام آقای فرجامی
    من پست و اینها نمی خوام. حالا که اینجا رو مشکل دار کردن بیا تو سایت “روزنامه” بنویس. گشاید ز رحمت در دیگری.
    این عباس هم اگر چراغ داشت که تو چاه نمی افتاد. اون به جای چراغ از نور سرش استفاده می کنه که متاسفانه سیستمش بازتابیه و شبها کارایی نداره!
    قربونت

  11. سلام محمود خان
    من كه هرچي فكر كردم به توانايي هاي خودم پي نبردم ولي بالاخره ما همكاريم و حق آب وگل داريم خودت يه پست مشتي برامون جور كن جاي دوري نميره البته به خانمم سپرده ام كه از همين الان كتابي در خصوص محسنات شما تحت عنوان ( معجزه دوهزاره سوم ) بنويسد

  12. می‌خواستم در وبلاگم درباره‌‌ی وزارت مفصل بنویسم، اما درگیر ریاست جمهوری شدم. من چند وزارتخانه را پیشنهاد می‌کنم که شما بعنوان رییس جمهور آینده خودتان درباره‌ی من تصمیم بگیرید. ناسلامتی شما رییس جمهور هستید. نباید همه مسئولیت انتخاب را که یکجا واگذار کنید.
    1- وزارت حج و تبلیغات اسلامی: ابتدا سازمان حج و سازمان تبلیغات اسلامی را در هم ادغام کنید و وزارت حج و تبلیغات اسلامی را تاسیس کنید. بعد من وزیر آن خواهم شد. (دلیل: شما یک نگاهی به نام خانوادگی‌ام بیندازید،خودتان ملتفت می‌شوید!)
    2- وزارت ارشاد اسلامی: اول بنا نداشتم برای وزارت فرهنگ سابق پیشنهاد بدهم، اما تمام شد آن دورانی که وزیرش خود را وزیر فرهنگ و نه وزیر ارشاد تلقی می‌کرد. (باز هم به همان دلیل اول. من از آن آدمها هستم که پول نامم را می‌خورم.)
    3- وزارت کار: هر جا برای کار می‌روم، چند سال تجربه‌ی کاری می‌خواهند. این وزراتخانه جایی است که من تجربه‌ی لازم(چند سال بیکاری) را برای مدریت آنجا دارم و به‌دردش می‌خورم.
    4- … و غیره

پاسخ دادن به حميد خوش كردار لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *