me&sohrab.jpg

من و سهراب

شانزده‌هزار سال پيش، در چنين روزي!

0 Points


6 thoughts on “تقویم تاریخ”

  1. پویان گفت:

    16000 سال پیش از نظر سیر تکاملی انسان زمان خیلی کوتاهیست. در اکتشافات باستان شناسی تمدنهای نزدیک به ده هزار سال یافت شده انسانهای نخستین (و میمون نما)در محدوده میلیون سال با ما فاصله دارند.

  2. بی نام و نشان گفت:

    سلام آقا جان کجانید شمان؟
    جناب فرجامی عزیز مهربان ! من نفهمیدم شما آخرش ایرانی یا خارجی یا منظومه شمسی؟
    این کافه تیتر که تو ایرانه خانم صدر هم پس تو ایرانه پس! مهدی جامی که خودش تووب لاگش و زمانه نوشته که هلنده یا بلاد فرنگیه که من نم یدونم ! و مهمتر اینکه نوشته بود که من ایران نمی رم ویا نم یتونم برم یا اگر هم برم می رم کشورهای شمالی ایران مثل تاجیکتسان و اونرا و …..همچین چیزی! بعد شما این دیدار کمی نا فرهی رو درکدام عوالم با این عالی جنابان انجام دادید؟ البته من منکر حضرت مستطاب نیستم اما وقتی این پازل کنار هم می چینم از توش یه کافه تیتر می بینم که اقای فرجامی عزیز دبش نشسته و یک نفر که دوربیشن دزیده هم دیگه هیچی!

  3. محمود فرجامی گفت:

    بی نام ونشان جان! مهدی جامی ایران است و اتفاقا این را توی وبلاگش هم نوشته که ایران می رود. من هم ایرانم و خانوم صدر هم بهکذا. مشکل کجاست؟ ضمنا این کامنت را باید برای مطلب دیگری می گذاشتی.
    پویان جان! فرمایش شما هم صحیح است ولی من و سهراب یه کم دیر تکامل پیدا کردیم!

  4. بی نام و نشان گفت:

    جناب فرجامی عزیز !
    بله علی الظاهر جناب جامی عزیزتر و مهربانتر اکنون در ایران استش! اما تو وبلاگش مدتها پیش نوشته بود که من برای سفر به ایران معمولا به دلایلی به کشورهای نزدیک ایران می روم و نه ایران البته این بخش رو تلویحی اشاره کرده بودند مضافاً در کامنت بالایی نوشتم که حواس پرتی زدگی مرا به آغوش این جد مهربانمان شامپانزه آورد ! مضافاً و مضافاً تر این پرسش برایم بود که آیا اقای جامی در ایران هستند یا شما سفری به انسو داشتید و ایشان را دیدید اما جداً عرض کنم نمی دانم کجای این حرف بد بود که حضرتعالی صیام از رو بستید و بهکذا که مشکل کجاست؟!! اصلا باید مشکلی وجود داشته باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تنها نکته این بود که به لحاظ زمانی مکانی نمی توانستم این پازل رو با هم جمع کنم که شما یی که در همشهری کار می کردید با مهدی جامی که در هلند و … اما این بهکذا مشکل کجاست شما رو متاسفانه باید از نگاه پیش فرضانه !!! اجتماعانه نگر عامیانه معنا کنم.!! بهر جهت !!شرمنده از خطواخطی کردن این صفحه تان!
    متاسفانه گویا نگاه اکثریت جامعه در بین قلم بدستان هم تسری دارد! چاره ای نیست، این است زمانه ی ما! قلم بدستان ما! و ….
    اما یه سوال دارم! این خردنامه همشهری ویژه نامه روشنفکری پارسال پیارسال هم کار شما بود ؟ همین که توش از جریان روشنفکری جهان روشنفکر مذهبی گفتید و اخرشم از جهانبگلو نوشتید که حقیقت و واقعیت مطرح کرده بودید و و و ..؟ کار شما و تیم شما بود؟ خدا قوت!! آقا جان هنوز یادم نرفته که یکی از دوستان شما آنچنان بحث واقعیت و حقیقت رو از زبان جهانبگلو آنچنان ترید ( یا شایدم تلیت ) کرده بود که زمانی با عقل کم خودم می دیدم چه جوری زور می زند که از واقعیت به حقیقت و بعدهم به تناقض در حرفهای جهانبگلو برس مخم داغ کرده بود اسم نگارنده و دست اندرین کارها تو ذهنم مثل ساچمه هرز دنگ دنگ می کرد! و دوست داشتم هم سر خودم هم سر تمام تحریریه خرد نامه همشهری رو با هم به دیوار بکوبم! ان شالله که قلمتان پر جوهر باد و …!

  5. محمود فرجامي گفت:

    من فقط يك شماره براي خردنامه درآوردم كه درباره اينترنت بود و مطلقا هيچ همكاري ديگري با آنها نداشتم.

  6. بی نام و نشان گفت:

    سلام اقا ی فر! جامی
    می بخشید یکی دو روزی دست نویس های من مهمان و خانه نشین صفحه شماست البته قدماء الکرام می فرمایند که مهمون تا قبل از سه روز قدمش رو چشمه! بگذریم داشتم فکر می کردم که نسبت شما با آقای جامی چطوری ممکن باشه و طی چه فرمول و نسبت و تناسبی ؟؟! اما راستشو بخواهید هیچی به مخم نرسید به جز این نسبت و تناسب واژه ای که :
    جامی = فرّ جامی – فرّ ( غرور و تفرعن + احتمالا چند تا چیز دیگه……) موفق باشید!

پاسخ دادن به پویان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *