در مورد آن دختری که برادران غیور اسپری فلفل توی چشمش پاشیدند و وقتی سرش را به سنگ‌های پیاده‌روی پارک لاله می‌کوبید گفتند "چشمت کور؛ می خواستی پررو بازی درنیاوری" چیزی نمی‌نویسم.

در مورد آن پسری که سر خیابان کارگر گریه می‌کرد و می‌گفت دو تا تیر توی کمر برادرش زده‌اند هم چیزی نمی‌نویسم.

خشم و نفرتی که در چشم برادران بسیجی موج می‌زد هم که به بیان نمی‌آید…

این هلی‌کوپتری که دم به دقیقه از روی سر ما رد می‌شود و هراس در دل‌ها می‌اندازد هم که اصولا نوشتن ندارد.

آن پسرک چفیه به‌گردن و اسلحه به‌دستی که وقتی گفتم خانه‌مان خیابان فاطمی است؛ ناسزا گفت را هم سعی می‌کنم ببخشم…

فقط یک حرف توی دلم مانده که حتما باید بنویسم: من اگر به جای آن سرهنگ دوم اداره آگاهی پنجاه ساله‌ای بودم که سر خیابان دکتر قریب، باتوم به دست کاشته بودندش؛ مثل او از شرم عرق نمی‌ریختم، خودم را می‌کشتم!

0 Points


16 thoughts on “حرف دل”

  1. nicola گفت:

    سلام آقای فرجامی. شما امروز هم رفته بودید؟ میشه بگید چه خبر بود؟ باز هم کشت و کشتار؟ من تا حالا فقط یه گزارش روی msn
    خوندم.

  2. مه تا گفت:

    چی ميشه؟؟ اينقدر باتوم خورديم..

  3. simin گفت:

    چشمان اون دختر
    دختر به دوربین نگاه می کند. یاد معلم تاریخم می افتم که می گفت این نگاه شیریست که کمرش را شکسته اند. ولی در اون چشم معصومیت می بینم. یکی به دختر می گوید نترس. در این لحظه با وجود اینکه می بینم لینک بالاترین از مرگ می گوید برایم مضحک به نظر می رسد. نترس. اگر ترسی بود پس چرا سر بر بالشتکی از شن گذاشته ؟ پس چرا چکه های خون را می بینم. دوربین می چرخد. در درون می گویم که خدا کنه این لینک همینطوری داغ شده باشه. دخترک تلاشی نمیکنه. می دونی گلوله به قفسه سینه خورده. یکی بر سر خود می زنه. می بینم اشک وجودم را گرفته. یاد حرف خامنه ای افتادم که در مورد جانش حرف میزد. ؟؟؟؟؟؟ دختر حرکتی ندارد. صدایی در ‍ پس زمینه فریاد میزنه دستتو اینجا فشار بده. فکر می کنم این صدا دوره. یاد زنجیر انسانی می افتم که با شوق از تجرش تا اقسریه بود. چه قدر اون خنده ها دوره. صورت دختر تغییری می کند. چرا به نظر من این دختر وطنمه؟ چرا احساس می کنم نمی خواد چیزی بگه فقط داره نگاه می کنه. لحظه بعد احساس می کنم وجودم آتش گرفت. چرا؟ قطرات خون را که می بینم تنم می لرزه. دستهایم می لرزه. یاد یک مشت احمقی می افتم که برای حرف خامنه ای گریه کردند. کسانی که با من و دختر چهار ردیف حفاظتی فاصله دارند. صفحه تار شده. نمی دونم من گریه می کنم یا این فیلم تخیلیه/ نفسم بالا نمیاد. نمی خواهم نفس بکشم. برای چی قلب من باید بزنه ولی قلب اون نه؟ خواهرم می دونم برابری می خواستی. ولی مگر من مرد مرده بودم که تو خود را سپر گلوله کردی.؟؟ خواهر شهیدم عزت وطنم من وطن را در چشمان تو دیدم. شاید که مزدور بر روی نورت پارچه سیاهی کشید. ولی من دامانش را به آتش چشمت می سوزانم.

  4. sohraab گفت:

    انا لله و انا الیه راجعون
    مردم شریف و با غیرت ایران امروز برگی پر افتخار از تاریخ زرین و پر التهاب این سرزمین کهن نوشتند. امروز فرزندان این سرزمین برای حفظ آزادی و شرف خود به خیابانها ریختند و در راه آرمان خود شهیدانی تقدیم تاریخ این سرزمین و جهان نمودند که یادشان همیشه در ذهن و جان ما زنده و گرامی خواهد بود. دوستان عزیز، آقای میر حسین موسوی نیز گفتند که با غسل شهادت در تجمع امروز شرکت کردند و گفتند که تا پای جان در راه احقاق حق ما ایستاده اند. امروز آقای موسوی گفتند که در صورت دستگیری ایشون ما اعتصابات گسترده و سرتاسری را به عنوان راه مبارزه انتخاب کنیم. پیداست در شرایطی که حکومت نا مشروع کودتا تمامی ارکان قدرت در دست دارند دعوتی از این صریح تر به مبارزه نمیشود از ایشان انتظار داشت. بنابرین با توکل به خداوند بزرگ و با اعتماد به آقای مهندس میر حسین موسوی فردا، یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸، همگی‌ با هم اعتصاب می‌کنیم. این اعتصاب سر تاسری خواهد بود و به غیر از پرسنل بیمارستانها شامل همه خواهد شد. نبایستی اجازه دهیم که نومیدی بر ما غلبه کند و خون خواهران و برادرانمان پایمال شود. بیائید همه با هم فردا اعتصاب کنیم و منتظر پس فردا بمانیم تا ببینیم چه آبستن خواهد بود. داغ شکست بر دل کودتا چیان میگذاریم.
    خدای بزرگ که هر شب میخوانیمش این نزدیکیست و با ماست و او بزرگترین پشتیبان است.
    برادر کوچک شما: سهراب نریمان

  5. simin گفت:

    اعتصاب سراسری، تنها راه به زانو در آوردن رژیم خامنه ای
    پدران و مادران ما با اعتصاب علیه شاه نتیجه گرفتند. ما هم اگر واقعا تغییر می خواهیم، می توانیم و باید همان شیوه را پیاده کنیم. اعتصاب سراسری کمترین هزینه ی انسانی و قاطع ترین نتیجه ی سیاسی را به دنبال دارد. این راهکار ظرف چند روزماشین سرکوب خامنه ای را مختل می کند بدون اینکه حکومت بتواند از زرادخانه ی آدمکشی خود برای سرکوب جنبش استفاده کند. تظاهرات خیابانی به تنهایی نمی تواند رژیم را به پذیرش خواسته های دموکراتیک مردم در آورد. قدر هم عده ی مخالفان زیاد باشد تا وقتی که اعتراضات محدود به تظاهرات خیابانی است دیکتاتور به رآی مردم احترام نخواهد گذاشت. فاشیسم تا وقتی تیغ اش می برد از خونریزی ابایی ندارد. بنابراین تظاهرات تنها چاره ی کار نیست. اگر واقعا ۱۹ میلیون نفر به موسوی و ۱۳ میلیون نفر به کروبی رآی داده اند در مجموع رای ۳۲ میلیون نفر از جمعیت فعال این کشور توسط حکومت خامنه ای و شرکا ضایع شده.
    اقتصاد کشور را این ۳۲ میلیون نفر می گردانند نه آن دو سه میلیون پاسدار و بسیجی مفتخور رژیم. اگر اکثریت مطلق فعالان اقتصادی ایران باید پای رآی شان بایستند. اگر به قدر آن قهرمانانی که جلوی صف تظاهرات جلوی دیکتاتور سینه سپر می کنند شجاع نیستم و از جان مان می ترسیم، سرکار نرفتن که خطرجانی ندارد. گیریم که همه ی این ۳۲ میلیون ضدولایت فقیه نباشند اما همه که مخالف دولت کودتای احمدی نژاد هستند. پس چه توجیهی دارد که برای دولت غاصب و کودتاچی کار کنیم وقتی که دیکتاتور رآی مان را سوزانده و بهترین جوانان مان را به خاک و خون کشیده است؟
    برای به ثمر رساندن این جنبش تا خلع دیکتاتور خامنه ای و اراذل اطرافش بیاید از کارخانه،‌ اداره، پادگان، بازار و مدرسه ی خودمان ‌شروع کنیم تا در نهایت یک اعتصاب سراسری را سازمان دهیم. موسوی هم امروز (شنبه) با هشیاری در سخنرانی اش اشاره کرد که اگر مرا گرفتند اعتصاب کنید. به نظر من حتی نباید منتظر شویم تا موسوی را بگیرند و بعد اعتصاب کنیم. اما خود ما مردم اگر اراده کنیم می توانیم بدون نیاز به آقابالاسر شریان های حیاتی دیکتاتوری را ظرف چند روز مختل کنیم و فقط خدمات حیاتی مثل بیمارستان ها و آتش نشانی و خدمات شهری در خدمت این جنبش باشکوه مردمی باشند. هیچ قدرتی نمی تواند در برابر اراده ی ۳۲ میلیون نفر اعتصابی مصمم بایستند. بیایید دست به دست هم دهیم و قرار بگذاریم که از روزی یکشنبه سر کار نرویم. با یک اعتصاب سراسری تومار این حکومت دروغ و جنایت را در هم بپیچیم و خامنه ای ملعون را هم مثل شاه روانه ی زباله دان تاریخ می کنیم. نترسیم ما همه با هم هستیم.

  6. اما اون به کارش افتخار می کنه….
    حرف دلتون چه بر دل نشست

  7. به اجازه شما ماهم چیزهای در این مورد نوشته ایم.

  8. sara گفت:

    متاسفم بزای شما برای شماهایی که خودتون با تجمعات بی دلیل تون ابن اشوب ها رو ایجاد کردین حالا برای مردم دلسوزی می کنید نکنه انتظار داشتین نیروهای انتظامی بشینند خرابکاریهای شما رو تماشا کنند متاسفم برای شما و تمام هم فکران شما بد نیست به کامنت های قبلی تون یک نگاه بندازید در یک کلام به همه شماها بگم هیچ کسی نمی تونه این حکومت تغییر بده و بهتر شما با این عقاید به اصطلاح روشنفکرانه رهسپار کشورهایی بشید که به قول دوستانتان نه خبری از برادران بسجی مفتخور باشه و نه خبری از رژیم خامنه ای

  9. شوخ گفت:

    روش‌های ژیگول، نانازی و بوس بوسی برای اعتراض
    http://shukhoshang.blogfa.com/post-80.aspx

  10. سلام. چه مي توان کرد. همه بايد بنويسيم و به هم بگوييم …

  11. اشرف گفت:

    براي sara:
    عزيزم اگر اين نهضت به نتيجه نرسه روزی برای همه مون هم ما و هم خودت متاسف خواهی شد. گرچه از حرفات پيداست تو هم ايران رو متعلق به خودت می دونی و ما رو بيرون می کنی. يکبار ديگه نوشته خودت رو بخون شايد…

  12. صادق گفت:

    خیلی قشنگ بود.هر چند دلم میخواست مطلب قبل ( هشدار در مورد …) مدت بیشتری سر تیتر باشد . اما این روزها انقدر حرف زیاد است که چنین انتظاری نمیرود.

  13. ناشناس گفت:

    چرا حداد عادل مثل سگ از محمود میترسد؟
    این سوالی است که پاسخ دادن به آن میتواند وضعیت ایران را برای چندین سال آینده روشن کند.
    به نظر من حداد نگران سرنوشتی مثل سرنوشت هاشمی و ناطق است. بالاخره در عین «آخی، الهی قربونش برم» بودن، مال و اموال او هم کم نیست و اگر قرار باشد قانون از کجا آورده‌ای برقرار شود، باید از حالا به فکر بود.

  14. حسن گفت:

    برای سارای عزیز که کمی بالاتر کامنت گذاشته بود.
    نمی دونم چه طور مطالب رو خوندی که فکر کردی ما می خواهیم حکومت رو عوض کنیم. کسی اصلن حرف از تعویض حکومت نمی زنه. این مردم، فقط و فقط می خوان ببینن رایی رو که به یک نفر مورد تایید و برخاسته از همین نظامه، چی شد. همین و بس. ولی متاسفانه این قدر کوته نظری و کژ فکری در بعضی لایه های نظام وجود داره که این تقاضای مشروع و قاونونی در چارچوب قانون اساسی کشور و بقیه قوانین حقوقی رو بر نمی تابند. یادمون باشه که اونایی که این رو بر نمی تابند، خودشون محصول قانون اساسی ان و نه ورای قانون. می بینی سارای عزیز، من مطئنم که اگه مردم نتونن به خواسته هاشون که اتفاقن بسیار هم قانونی و منطقی یه برسن، ظلمی و خیانتی به اسلام و مملکت و حکومت می شه که دودش به چشم همه خواهد رفت، حتا به چشم شما. در این صورت، بیگانه گان به راستی محملی برای دست درازی به این خاک رو خواهند یافت و یا ما مجبوریم برای این که مشروعیت خودمونو به دست بیارم، باج ها آن چنانی بدیم، همان طور که تا به حال به روسیه در مورد دریای خزر و … دادیم. به امید روزهای شادتر برای همه

  15. يک دوست گفت:

    این حرف های این من دلتنگ قول بده اگه می خونی تا آخر خط با من باشی دوست منن مثل یک ایرانی .کاش يک کم فکر می کرديم و با چشم های باز تر به اين قضيه نگاه می کرديم من وشما که الان آزادی را برای ايران عزيزمون می خواهيم کاش اول معنی آزادی را می فهميديم .؟؟!!بعضی ها آزادی عقل می خواهند و برخی از عقل آزادند.آيا آزادی را ما برای کل کشور نمی خواهيم برای مردم نمی خواهيم پس چرا الان با اين کارهامون امنيت و آزادی را از مردم گرفتيم مردم حتی الان آزاد نيستند برای خريد به بيرون از منزل بيان.؟چرا ؟؟اين آزادی که ما از اون دم می زنيم چرا هيچی نشده آزادی را از مردم سلب کرده ای کاش برای يک لحظه هم که بود پرده های جهالت از جلوی چشمامون برداشته می شد منافقون کيان همونايی که سر ميدون يه بچه ی ۱۳ ساله را با ساتور شکمش را پاره پاره کردند منافقون کيان ؟؟همونايی که ما را تو جنگ ۸ سالمون وقتی که جوونای ایران خودمون توی خط مقدم دونه دونه پرپر می شدند تو پاوه پاسدارهایی که فقط و فقط جرم شون دفاع از ایران خودمون بود را سر می بریدند و حالا اون هان که دارند این آشوب را هدایت می کنند و من وشما از روی سادگی بازیچه ی دست او نها شدیم که اونها به هدفشون برسند . چرا من و تو دوست من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ایران برای من وتو ست و هیچ کشور دیگری حق گرفتن اون را از من وتو نداره .من وتو همه باهم یک خانواده ایم پس باید دست به دست هم بدیم و ایران را با هم آباد کنیم نه با آشوب گری نه با هدایت دیگران بلکه فقط و فقط خودمون ؟؟مگه نه ؟؟؟دوست من تو از کشته شده های این آشوب گفتی ولی از میلیونها جوون که پرپر شدند تا ایران ایران بمونه نگفتی ؟!از کشته هایی که همین آزادی خواهان اون ها را از خانوادشون گرفتند نگفتی ؟؟از پلیسی که ایرانیه و از خودمونه ما اون را به باد کتک گرفتیم و زندگیش رو که تنها متعلق به خودش نبود برای دختر کوچکش که معنی ای آشوب را نمی فهمه گرفتیم چرا چرا؟؟ اگر من وتو آزاد نبوديم به اين راحتی نمی تونستيم اين آشوب هارا به پا کنيم .بیاین با هم برای يک لحظه که شده يادمون بياريم که ما ايرانی هستيم ايرانی ايرانی؟؟ وبرای اين ايرانی بودنمون بهای سنگينی پرداختيم پس بياين دست به دست هم بديم ايران را بسازی نه با آشوبگری بلکه با وحدت دوست من

  16. f گفت:

    جواب به یک دوست
    شما در باغ تشریف ندارید.احتمالا خارج از ایران هستید و یا …کشتار هم وطنان را دیروز در تهران (اشتباه نکنید کشته ها اسرائیلی نبودند!!)مرگ جانکاه آن دختر جوان را ببینید (وای بر ما )سپس اظهار فضل فرمائید.

پاسخ دادن به sara لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *