هيچ تا به حال شده است كه براي كاري و هدفي، مقدمات سختي را فراهم كنيد و بعد آنقدر جذب مقدمات شويد كه پس از فراهم آمدن آن، اصل موضوع كمرنگتر شده باشد؟ مثلا آيا تا به حال برايتان اتفاق افتاده است كه خسته و خواب آلود به خانه برسيد و از عشق يك خواب راحت آنقدر سرگرم مرتب كردن رخت خواب و فراهم كردن آب خنك و تعويض رو متكايي بشويد كه وقتي همه چيز آماده شد ديگر خواب از سرتان پريده باشد و مجبور باشيد در عين خواب آلودگي و نياز شديد به استراحت، نيم ساعتي در رختخواب غلت بزنيد تا خواب به سراغتان بيايد؟
حكايت اين وبلاگ و وبسايت دبش براي من هم چنين حالتي دارد… براي پياده سازي طرحي كه در ذهن داشتم،آنقدر گرم مسايل فني از يك طرف و هماهنگي بين دوستان فرهيخته از طرفي ديگر شدم، كه حالا كه گويا همه چيز دارد جور مي شود، خودم نوشتنم نمي آيد!!
ضمنا اعترافي هم بكنم: باور كنيد سروكله زدن و به خصوص ايجاد هماهنگي بين سه تا آدم فرهيخته در كشور ما، از سر وكله زدن با هزار تا{…} سختتر است. نمي دانم آدم درست و حسابي هايي كه اين مطلب را با خودشان چه فكر خواهند كرد، اما اين يك تجربه عيني و مكرر من است و خيلي از اين بابت متاسفم…!
بگذريم… حال شما چطور است؟ خوابتان نمي آيد؟!
————–
راستي ديروز (جمعه 10 مهرماه1383)تولد «دبش»بود.قدم نورسيده اش مبارك!

0 Points


24 thoughts on “خوابم می آمد!”

  1. ahura ashavan گفت:

    آقا به جد اطهرت سر و كله زدن با جناب مستطاب عالي همچي حالي به آدم مي‌ده كه اصلآ هوس ننوشتن ابدي به سر آدم مي‌زنه!

  2. prozac گفت:

    When serotonin is released from the sending nerve cell, some of it is reabsorbed by an uptake pump.

  3. maxaman گفت:

    Believe it or not, it is now possible for you to naturally increase the length and girth.

  4. hangover pills گفت:

    Uncle Rummy`s Hangover Helper is an all-natural dietary supplement providing protection from the morning-after symptoms.

پاسخ دادن به vigrx لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *