(توضیح: ادامه توضیحات من که در یادداشت قبلی 5 تا از آنها آمده بود را می‌خوانید؛ اما قبل از آن توضیح دیگری لازم است: این متن باید جمعه منتشر می‌شد. من چند روزی در سفرم و به همین خاطر همه چیز را تنظیم کرده بودم که این چند روز خیالم راحتتر باشد. اما از آنجایی که قرار است دقیقا در این چند هفته نادرترین اشکالات عالم (که رد شدن اتوبوس جهانگردی از روی مورچه خوار در برابر آنها چیزی نیست!) برای من نازل شودد، دومین سایت من اکسپایرد شد(گویا 5 شنبه) . این در حالیست که شرکت مسئول این کار قول داده بود آن را تمدید می‌کند و حتی در مقابل عجله و  اصرار من برای واریز پول می‌گفتند "حالا دیر نمی‌شود… بگذارید تمدید کنیم بعد" اما  … بماند که من به چه مصیبتی در این یکی دو روز توانستم آن را برگردانم. در مورد مناظره موسوی و احمدی نژاد هم طبعا کلی حرف داشتم که این اتفاق آنها را تبدیل کرد به حرص و جوش و سر به دیوار کوبیدن از دست یک احمدی‌نژاد رییس جمهور و هزاران هزار احمدی‌نژاد غیر رئیس جمهور که نه تنها اشتباهات سفیهانه مرتکب می‌شوند بلکه در نهایت طلبکار هم هستند…

به هر حال این شما و این ادامه توضیحات که ممکن است البته کمی کهنه به نظر بیایند.)

6- نکته‌ی تامل‌برانگیزتری که از این فیلم برای من ایجاد شد این بود که از کجا معلوم عبدی و کرباسچی و نجفی و قوچانی و سایر دور و بری‌های کروبی، همان‌هایی باشند که ما در ذهن داریم؟ مگر افخمی همانی نبود که فیلم تحسین برانگیز و بسیار تاثیر گذار خاتمی برای انتخابات را ساخت؟ وقتی همان افخمی در شرایطی چنان می‌شود که فیلمی تا این حد مزخرف را می‌سازد آیا ممکن نیست دیگران هم تحت تاثیر همان شرایط قرار بگیرند؟ (البته این بند به شرطی‌ست که موافق باشد فیلم انتخاباتی کروبی بسیار بد بود وگرنه که هیچ!)

7- لطفا اینقدر نگویید که " درسته که فیلم ضعیفی بود ولی محتوای فیلم مهم بود" یا "مگه این فیلم اسکاری بود و تو منتقد سینمایی هستی…" یا " ضعف فیلم چه ربطی به کروبی داره؟". دوستان عزیزم؛ محتوای بیشتر حرف‌ها یکی‌ست، رویکرد مهم است. عدالت و فقرزدایی که به جای خود، شما اگر درباره‌ی رابطه با آمریکا هم بپرسید مطمئن باشید محمود احمدی‌نژاد از همه‌ی کاندیداها حرف های رادیکال‌تری می‌زند. اصلا من مشکلم با خیلی از شماها این‌ست که معتقدم همه‌ی مفهوم‌ها را هم تکنیک‌ها می رسانند. مشکل من با خیلی از شماها این است که سریال یوسف سلحشور را دقیقا به خاطر همان مسائل بی‌اهمیتی (از نظر شما البته) مثل نور و فیلم‌برداری و دکور و دیالوگ و صدا و گریم… ضعیف، ابلهانه و حاوی اهانت به شعور مخاطب می‌دانم نه به خاطر ربط و بی‌ربطی‌اش به اسرائیلیات و تاریخ. البته تاکید می کنم که همه‌ی ایراد من به این فیلم تبلیغاتی به خاطر مسائل فنی نبود. بلکه به خاطر چیدمان غلط آدم‌ها، متن توهین‌آمیز (البته به شعور مخاطب)، متلک‌های نامناسب ابطحی و مسائلی از این دست بود که نشان از نوع نگاه اطرافیان آقای کروبی دارد. علاوه بر این بازهم یادآوری می‌کنم که من تمام تلاشم برای گفتگو تکی یا جمعی با آقای کروبی یا دست کم یکی از مشاوران ارشد ایشان را انجام دادم ولی نهایتا آقای ابطحی و احتمالا سایر مشاوران ایشان ترجیح دادند که افرادی مثل من از روی همین فیلم قضاوت و تصمیم‌گیری کنند.

8- حالا به فرض که چهار نفر مثل من دیگر نخواهند به کروبی رای بدهند و بروند به موسوی رای بدهند. این همه جار و جنجال برای چیست؟ مثل اینکه حواستان نیست حریفتان احمدی‌نژاد است با میلیاردها دلار پول نفت، شبکه عظیم مداحان کشور، بخش بزرگی از سپاه و بسیج، وقاحت پایان‌ناپذیر و غنی‌شده‌ی افرادی چون فاطمه رجبی و حسین شریعتمداری… . قبول دارم که بخشی از اثبات هر کاندیدایی برمی‌گردد به نفی رقیب ولی توجه داشته باشید که رقابت بین موسوی و کروبی نیست. بین اصلاحات است با فاشیسم. گیریم که این اصلاحات بعضی جاها (از جانب موسوی) به اصول‌گرایی نزدیک شده باشد و از آن‌سو (از طرف کروبی) تا مرز تحریمی‌ها پیش رفته باشد. خب چه بهتر! من البته پوستم خیلی کلفت‌تر از این حرف‌هاست که با چند صد تا کامنت از میدان به در بروم ولی دلم می‌سوزد از اینکه می بینم در این بحبوحه، این همه انرژی برای خفه کردن یک نفر که حالا به هر دلیلی نمی‌خواهد به کروبی رای بدهد مصرف می‌شود. همین حرف را متقابلا به بعضی از یاران موسوی هم می‌زنم. دوستان غضنفربازی تا کی؟ داد و هوارتان را جرات ندارید سر چماق بدست‌های جناح راست بکشید می‌روید جلسه‌ی کروبی را به هم می زنید؟ دست بردارید تو را به خدا. به قول آن مرحوم که گفته بود "هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید" توصیه می‌کنم "هر چه انرژی دارید را برای رای نیاوردن احمدی‌نژاد مصرف کنید"!

9- طرفداران وِبی آقای کروبی هزار ناسزای بدتر از این هم که به من بدهند من همچنان به آقای کروبی و اطرافیانش احترام می‌گذارم. نه فقط از سر ادبی بلکه بیشتر به این خاطر که آنها را از مجموعه‌ی اصلاح‌طلبان و مدیران و متفکران لایق کشور می‌دانم؛ منتها دیگر به آقای کروبی رای نمی‌دهم. یادتان باشد که رای ندادن به یک نفر حتما به معنای نفی و رد آن شخص و اطرافیانش نیست. از آن سو رای دادن هم به معنای تایید کامل یک نفر نیست. ببینید عزیزان خیلی‌ها مثل من هستند که صفر و یکی نیستم. من تا پیش از این از صد امتیازی که برای اصلاحات در ذهن خودم داشتم، 55 تا را می‌دادم به کروبی و 45 تا را به موسوی، حالا جایشان عوض شده. در بین طرفدارهای موسوی و کروبی اکثریت با افرادی مثل من است نه آنهایی که مطلق هستند. مطمئن هستم خیلی‌ها هم در بین طرفداران جدید آقای کروبی همین وضعیت را دارند و به همین دلیل ای بسا در بین طرفداران هر دو شخص، در روزهای باقی‌مانده جابجایی‌های صورت بگیرد که اتفاقا نشان از دقت و تاثیرپذیری این افراد باشد. ]و یادمان باشد در دموکراسی که ریشه‌های اومانیستی دارد تغییر عقیده خیلی بهتر است از ثابت بودن بر عقیده به هر قیمتی (تحجر).[ اما در مجموع این تغییرات در اردوی اصلاح‌طلبان درون‌گروهی‌ست و جای نگرانی چندانی ندارد.

10-  لطفا اینقدر نیایید اشکالات موسوی را به رخ من بکشید. مگر من مرید میرحسینم؟ اشکالاتش را خودم بهتر از شما می دانم و ای بسا که بیشتر. یادتان باشد گفتم امتیاز میرحسین در ذهن من 55 است (کروبی:45. رضایی و احمدی‌نژاد مجموعا 0!). اما اجازه بدهید اول موسوی یا کروبی را روانه کاخ ریاست‌جهوری کنیم بعد نقد هم خواهیم کرد. البته باز اگر آن موقع نیایید بگویید دمدمی‌مزاج! تو اصلا طرفدار کی هستی؟
 

0 Points


6 thoughts on “مثل اینکه یادمان رفته رقیب کیست! (توضیحی برای طرفداران کروبی و دیگران-2)”

  1. سروش گفت:

    با تمام احترامی که به نظر شما در مورد انتخابات دارم اما ایا قبول دارید که باید نظر اهل سیاست و کسانی که بزرگان عرصه علم سیاست هم هستند توجه کنید؟؟؟
    دکتر سید جواد طباطبایی یکی بزرگترین دانشمند علوم سیاسی ایران است به باور دوست و دشمن
    ایشان دلایل مخالفت خود با موسوی و دلایل حمایت خود از کروبی را در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد ملی بیان کرده است
    یا بهتر نیست این مصاحبه را کامل مطالعه کنید و بعد تصمیم بگیرید؟؟؟
    سایت روزنامه اعتماد ملی:
    http://roozna.com
    می توانید روی pdf کلید کنید و متن را بخوانید

  2. صادق گفت:

    هنوز ارای خاموش زیادی مانده است . در اين چند روزآينده بايد تلاش کنيم که انها را به نفع موسوی يا کروبی به ميدان اوريم.هر کوششی به نفع هر يک نبايد در نفی ديگری باشد. به نظر من بهتر است اين بحث را تمام کرده و کمی در باب وقاحت و دروغهای احمدی نژاد بنويسيد.

  3. اشرف گفت:

    محمود جان فرجامي! يك ليوان آب خنك بردار. گوشه اي بنشين. يك نفس عميق بكش. آب را كه خوردي و آرام كه شدي به من بگو چرا آنقدر هيجان زده اي؟ كروبي يا موسوي يا احمدي يا همين رضايي. چيزي فرق مي كند؟ وقتي به خاتمي راي دادم فكر مي كردم خاتي ۸ سال كار خواهد كرد و مقدمه اصلاح طلبي با مطالبات بيشتر، مثلا همين كروبي ست. ولي خاتمي مقدمه احمدي نژاد شد كه دو ساله گند زد به هر چه خاتمي رشته بود! حالا احمدي نژاد برود و باز يه با شرفي مثل موسوي قرباني شود براي اين كه چهار سال يا هشت سال ديگر احمدي نژاد ديگري با لگد مال كردن او بيايد ب… به دسترنجش؟ من و تو نبايد مثل جوان هاي راي اولي يا نهايتش دومي هيجان زده شويم. من و تو نبايد به راحتي بازيچه گروهي شويم كه مي خواهند حالا كه زيادي گند زده اند آفتابه را دست اصلاح طلب ها بدهند كه گندشان را بشويد و بعد دوباره برگردند.

  4. اشرف گفت:

    من هم چيزهايی نوشته ام. بخوانی ممنون می شوم. مثل يک استاد بخوان که انشای شاگردش را می خواند. يعنی نظرت را بگو
    فعلا برای موسوی و رضايی نوشته ام برای دو تای ديگر هم …. دارم براشون!

  5. محمود فرجامی گفت:

    اشرف خانم جان. من کجا هیجان زده‌ام؟ مطلبی نوشتم و توضیحی. مطلب 121 کامنت داشت و توضیح چهار پنج تا! هیجان از من است یا از دیگران که تب 42 درجه ای می کنند منتها زود به لرز می نشینند؟

  6. شیدا گفت:

    آیا مشخص شدن دزدها که البته مشخص بود ولی علنی شد از یک رسانه دولتی هیچ تاثیری گذاشت ؟ فکر کنم حساسیت به مسئله دزدی بسیار کمتر از حساسیت به پرستیژ و یا سایر مسایل هست ؟ این طور نیست؟

پاسخ دادن به صادق لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *