“مرد صد ساله‌ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد” نوشته یوناس یوناسُن (ترجمه فرزانه طاهری، انتشارات نیلوفر) یک رمان کمدی-حادثه‌ای جذاب است که می‌توان بدست گرفت و با اشتیاق خواند و دو سه روزه تمامش کرد و البته به کرات هم قهقهه سر داد.

رمان به شیوه پیکارسک نوشته شده؛ بر پایه سرگذشت پرماجرا و پرسفر یک قهرمان ماجراجو و زبروزرنگ. و به موازات در دو زمان می‌گذرد: زمان حال، یعنی وقتی آلن کارلسن 100 ساله از خانه سالمندان فرار می‌کند و اتفاقا یک چمدان پر از پول می‌دزدد، و زمان گذشته، که از تولد او تا زمانی که به خانه سالمندان آوردندش را در برمی‌گیرد.

کتاب خوب است اما به نظرم یک ضعف بزرگ دارد که اجازه نمی‌دهد در میان رمان‌های طنزآمیز، بالاتر از میانه قرار گیرد: از حد گذشتن شوخی.

از حد گذراندن شوخی در عرف بیشتر ناظر به مسائل اخلاقی و مرتبط با مسائلی از قبیل “رنجش” و “نزاکت” است اما در میان اهل فن بیشتر تکنیکی‌ است، همانقدر تکنیکی که در میان آشپزها حد نگه‌داشتن برای ادویه.

نویسنده، قهرمان داستان را از سوئد به اسپانیا و آمریکا و ایران و چین و شوروی و اندونزی و کره شمالی چند کشور دیگر می‌فرستد. آنهم نه گذری، که درگیر با مسائل روز آن کشورها. اما به وضوح اطلاعاتش در همین حد ویکی پدیایی است. چند اسم و تاریخ و شخصیت تاریخی لابد به نظرش کافی بوده و ظاهرا به شوخی و خنداندن بیشتر فکر کرده تا چیز دیگر. به کمتر از دیدار و گفتگوی مستقیم قهرمان داستان -یک سوئدی معمولی که البته در مواد منفجره هم تخصص دارد- با مائو و استالین و ترومن و چرچیل و کیم جونگ اون و فرانکو هم رضایت نداده (چه کسی گفته نویسنده‌ها نمی‌توانند اسنوب باشند؟). افزون بر اینها، برای نشان دادن مساله سیاسی و اجتماعی کوتاهترین راه را انتخاب کرده بدون آنکه منطق ماجرا را رعایت، یا دست کم آن را در محدوده‌ی منطق کل رمان، باورپذیر کند. مثلا در اندونزی، پیشخدمت مطلقا احمق اندونزیایی، زن یک آلمانی بسیار کودن می‌شود و در عرض مدت کوتاهی آنها نه فقط آموزشگاه رانندگی موفق خود دارند بلکه زن وارد حوزه سیاست می‌شود. چطوری؟ اینطوری: مقداری از پول شوهر خود را صبح برمی‌دارد و ظهر با گواهی‌نامه رانندگی و جواز آموزشگاه رانندگی آماده برای شوهرش برمی‌گردد. بعد هم با رشوه به همه از صندوق‌های رای درمی‌آید و چند سال بعد هم می‌شود سفیر اندونزی در فرانسه! و فراوان مواردی از این دست که معمولا هرکجا نویسنده هوس کرده با اطلاعات اندکش آلن را به سفر بفرستد پیش می‌آید، بر خلاف نیمه دیگر کتاب که مربوط به زمان حال و در کشور سوئد است و معمولا منطقی و جذاب است. (البته که حواسم هست به اینکه مولف گاهی عمدتا مسخره و غیرقابل باور می‌نویسد، اما این بسیار فرق می‌کند با وقتی که “از دست درمی‌رود”، چیزی که به راحتی از سوی مخاطب قابل تشخیص است؛ مثل تشخیص وقتی که بازیگر تئاتر به خنده افتادن بر اثر یک جک را بازی می‌کند با وقتی که واقعا یک لحظه روی صحنه بخاطر جک خنده‌اش می‌گیرد)

در کل “مرد صدساله…” را یک رمان تکنیکی و فرموله شده موفق اما معمولی می‌دانم که مثل برخی کمدی‌های موفق هالیوودی، بیشتر از آنکه بر شوخ‌طبعی و طنز ناب استوار باشد، کاملا فکر شده و بر اساس یک سری المان‌های تضمین‌شده برای جذب مخاطب نوشته شده است. و اتفاقا خواندن و دیدن این قبیل کارها را هم برای کسانی که دستندرکار هستند خیلی لازم می‌دانم. ما نمی‌توانیم نبوغ کسی مثل وودی آلن را یاد بگیریم یا حتی تقلید کنیم، اما می‌توانیم از کسانی که بجای نبوغ به تکنیک و آموخته‌ها وابسته‌اند چیزهای زیادی یاد بگیرم که شامل چطور کار کردن و البته چه‌ کار نکردن است.

marde sad sale

0 Points


2 thoughts on “مرد صد ساله‌ای که… کمی زیاده روی کرد!”

  1. پروانه گفت:

    سلام اقای فرجامی.. تشکر بابت کتاب خوب بیشعوری.. من امروز این کتابو خریدم به مبلغ 10 تومن بعدش تو نت سرچ کردم تا رسیدم به اینجا.. راستش کتابه ناشر نداره..! زیر زمینیه به گمونم.. ولی دیگه نمیتونم پول بریزم حساب شما..! لطفا راضی باشید..! من باب عقاید مذهبی نیست هااا وجدانم خواست که نظر بذارم.. ممنون از زحمتتون و کار بسیار خوبتون بابت پخش اینترنتیش.. واستون آرزوی آرامش دارم

  2. آرمان گفت:

    فیلمشو ببینید خیلی بامزه س

پاسخ دادن به پروانه لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *