ماجرای یک اسفند بالا گرفته است و از واکنش‌های حکومتیان کاملا پیداست که نمی‌توانند برآوردی از اوضاع داشته باشند. در مورد 25 بهمن موضع آنها کاملا مشخص بود: سکوت کاملا؛ چرا که گمان می‌کردند یک سال و سه روز بعد از خفه کردن هرنوع حضور خیابانی سبزها و حمله از همه سو به آنها، دیگر رمقی برایشان باقی نمانده است تا به خیابان بیایند. نهایتا چند هزار نفر به طور پراکنده اینطرف و آنطرف جمع می‌شوند که در ازدحام تهران اصلا به چشم نخواهند آمد.

تمام خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها از پوشش هر خبری درباره 25 بهمن منع شدند و بر روی شبکه‌های خبری ماهواره‌ای پارازیت رفت. فیلترینگ اینترنت و به خصوص شبکه‌های اجتماعی قوی‌تر از قبل ادامه یافت تا به این ترتیب تعداد بسیار کمی مطلع شوند. گذشته از آن افکار عمومی جهان اسلام هم برای حضرات مهم بود و نمی‌خواستند با رسانه‌ای کردن ماجرا گزک به دست حریف بدهند.

اما شد آنچه که شد و پس از آن با عربده‌کشی‌های رسانه‌ای – خیابانی ابلهانه، کار را خرابتر از آن کردند که بود. به خصوص شعار مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی که در مجلس سر داده شد، تمام نگاه‌ها را به آن‌سو برگرداند. حالا نه فقط تمام ایران که رسانه‌های معتبر جهانی هم می‌پرسند که مگر در ایران چه شده است که نمایندگان مجلسش خواستار اعدام رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس قبلی هستند؟

اینکه مایعات و ذوب شده در ولایت‌های مستقر در بهارستان دستچین شده‌های شورای نگهبان هستند که با انتخابات وزارت کشور احمدی‌نژاد به آنجا هلی‌برد شده‌اند ماجرایی‌ست که ایرانی‌ها می‌دانند والا افکار عمومی جهان (به استثنای امت واحده‌ی مشنگی در خاورمیانه و شرق آسیا که به محض شنیدن اسم امدی‌نجاد هیجان زده درافشانی می‌کنند: هی ایز بریو من… ناکلیر ویپون…. دیستروی ایزرائیل ان‌شاالله) گمان می‌کنند آنها نمایندگان مردم ایران یا دست کم عده‌ای سیاستمدار ایرانی هستند که لااقل معنای گفتار و رفتارشان در پارلمان یک کشور بزرگ را می‌فهمند. پوشش وسیع شعارهای آنها که خواستار مرگ سریع و فوری سه تن از رهبران مخالفان بودند در شبکه‌های خبری مهمی مثل بی‌بی‌سی و الجزیره میلیون‌ها نفر را به این نتیجه رساند که روز عشاق در ایران خبرهایی بوده است. البته ممکن است به موازات آن به این نتیجه فرعی هم رسانده باشد که آدم‌خوارها به طور کامل منقرض یا اصلاح نشده‌اند. و اینها در حالی بود که هنوز فیلم یا عکسی که نشان دهد در ایران تظاهرات پرتعدادی در حمایت از مردم مصر و تونس یا اعتراض به حکومت ایران برپا شده بر روی اینترنت نیامده بود و دست رسانه‌ها برای پوشش آن خالی بود. چند روز بعد هم طبیعتا خبر از دهن می‌افتاد، آن هم در این ترافیک اخبار سیاسی مهم در جهان.

حالا یک اسفند در شرایطی از راه می‌رسد که تاکتیک طرفین تغییر کرده است. معترضان این بار در حالی در صدد برگزاری این تظاهرات هستند که نه مناسبت خاصی برای این روز هست و نه رهبران جنبش فراخوان داده‌اند. مسیر راهپیمایی را خیابان ولی عصر تعیین کرده‌اند که عملا به معنای حمله به نصف‌النهار تهران است. تجمعات را پیشاپیش پراکنده اعلام کرده‌اند به این معنا که سیاست جنگ و گریز خیابانی را پی گرفته‌اند و نه حمله متمرکز به یک میدان برای تصرف آن و شبیه‌سازی آنچه در مصر اتفاق افتاد. (بسیاری از سبزها تا پیش از این از تصرف میدان آزادی برای 25 بهمن سخن می‌گفتند) و از همه مهمتر: دیگر سخنی از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری نیست. مشکل بزرگتر از این حرفهاست!

از آنسو حکومت هم از سیاست “نه خانی آمده نه خانی رفته” ناامید شده و پیشاپیش برای یک اسفند خط و نشان می‌کشد. تمام پیاده و سواره نظامِ نظام هم به میدان آمده‌اند از دیکته‌های مشابهی که امثال قالیباف و رضایی و ناطق نوری گرفته تا الواط مستقر در پاستور و بهارستان علیه فتنه‌گران می نویسند کاملا مشخص است که دیگر خواص بی‌بصیرتی در کار نیست. یا با تمام توان علیه معترضان، یا داغ خیانت و خروج از میدان. تدبیر کوبنده‌ی ولی امر مسلمین جهان.

دسترسی به اینترنت در ایران بسیار سخت و محدود شده و حتی بسیاری از وی‌پی‌ان‌ها هم از کار افتاده‌اند. رهبران جنبش در حصر کامل خانگی قرار گرفته‌اند.اهانت به خاتمی در شبکه اصلی تلویزیون ایران طرفداران انبوهش را عصبانی کرده‌است. برخورد ملایم نیروی انتظامی و غیبت (علنی) سپاه در روز 25 بهمن معترضان را جرات بیشتری بخشیده. سرکوب‌گران عصبانی شده‌اند. سکوت احمدی‌نژاد و مشائی اعتراض اصولگراها را برانگیخته است. آمریکا و بعضی کشورهای مهم غربی علنا و پرتوان از معترضان حمایت کرده‌اند. شهرستان‌ها اندکی تکان خورده‌اند…

در چنین اوضاعی پیش‌بینی آنچه خواهد شد سخت است اما یک چیز برای همه گویا روشن است: سرنوشت ایران از داخل و به دست خود مردم تعیین خواهد شد.

و در یک چیز هم گویا طرفین به نتیجه مشترک می‌رسند: در چنین روزهایی نه بساط حکومت به طرفه‌العینی برچیده خواهد شد و نه تومار “فتنه” در هم پیچیده خواهد شد. جنگی‌ست فرسایشی که هر اقدام بزرگ و کوچکی برای ادامه مسیر تعیین کننده است.

0 Points


4 thoughts on “یک اسفند”

  1. راهپیمایی روز اول اسفند: هدف: آزادی موسوی از زندان غیر قانونی جنتی و خامنه ای. مکان: چهار راه ولیعصر و پاستور - چهار راه فلسطین و پاستور -۱۲ فرو گفت:

    راهپیمایی روز اول اسفند:
    هدف: آزادی موسوی از زندان غیر قانونی جنتی و خامنه ای.
    مکان: چهار راه ولیعصر و پاستور – چهار راه فلسطین و پاستور -۱۲ فروردین و پاستور – میدان پاستور.
    زمان: راس ساعت ۳ بعد از ظهر.
    وسایل لازم: چتربا دسته کلفت ، کیف کهنه با دسته محکم و یکی دو کتاب کهنه ، کلاه ضخیم گرم، ماسک، چسب تنسو پلاس، خوراکی ، و غیرو ….. که خودتان بهتر میدانید.
    در صورتی که به هر دلیلی امکان حضور در راهپیمایی را ندارید، با اتومبیل در سطح شهر حرکت کنید. تا با ایجاد ترافیک از نقل و انتقال و تحرک نیرو های ساندیسی جلوگیری کنید. و یا حداقل در مقابل در خانه خود بایستید. هیچکس نباید در خانه باشد.
    مبارک، بن علی، نوبتته سید علی

  2. درود بر تو بابام جان آبی-زبان و زبانه!
    تو چرا زودتر نیامدی
    برو بکوب بشور ایران بر پا کن

  3. بهار گفت:

    فریدون لعن و نفرین افرینش بر تو خشک مغز فاشیست که اگر مملکت به دست امثال شما تهی مغزهای بی ریشه نfفتد دمار از مردم بیشتر از اخوند ها در میارید باز تو اینا بعضی وجدان دارند امثال تو لاشخور که قداره بندید و فقط فحش بلدید انشااله مملکت ایران دست بی پدر و مادرای مثل تو و امثال تو نیفتد

  4. ناشناس گفت:

    tehran bomb atilar dolate dombaltiar

پاسخ دادن به ناشناس لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *