به نظرم وقایع مصر و تونس و الجزایر فرصت بسیار خوبی برای جنبش سبز فراهم آورده است. رک و راست بگویم که جنبش سبز 22 بهمن پارسال شکست سنگینی خورد و از آن موقع تا به حال گام به گام دارد عقب‌نشینی می‌کند. حریف هم کارکشته، بی‌رحم و هر چه تصور شود بی‌اخلاق است. هر از چندی به این رمه‌‌ی ترسان و خسته می‌زند یکی دو تا را می‌درد تا رعب و وحشتش را پایدار نگه دارد و ضمنا از عواقب اعدام‌ها دسته‌جمعی دور باشد. گمان می کنم بر اثر سال‌ها برنامه‌ریزی و تمرین برای چنان روزهایی که بعد از کودتای انتخاباتی به‌وجود آمد، رژیم کاملا می‌دانست وارد چه خط قرمزهایی نشود. یکی از این خط قرمزها آتش گشودن مستقیم به سمت مردم و آوردن تانک به خیابان‌ها بود. با ساختار سیاسی و اجتماعی ایران، اولین زره‌پوشی که به خیابان‌ها بیاید نظام در سراشیبی سقوط قرار می‌گیرد. و اصولا از تانک یا آدم مسلسل به دست چه کاری در شهری مثل تهران برمی‌آید؟

در مقابل می‌توان به دست نوجوان‌ها و جوان‌های بسیجی شوکر و کلت و کمری داد و به جان ملت انداخت. می‌توان بر سر دستگیر شده‌ها چنان بلایی آورد که بقیه ماست‌ها را کیسه کنند. می‌توان کهریزک علم کرد و بعد منحلش کرد یا به یک کرشمه دو کار برآید: هم رافت و عدالت معظم له نشان داده شود و هم به همه تذکر داده شود که در نظام معظم باتوم در حلق و ماتحت کسانی‌که بپرسند رایشان کجاست فرو می‌رود.

پروژه کهریزک و ده‌ها پروژه شبیه به آن هوشمندانه‌ترین ترفند ضدانسانی نظام مقدس بود تا از هر پدر و مادر و همسری نگهبان و قفل و زنجیری ساخته شود برای معترضانی که اهل عمل هستند. هیچ از خودمان پرسیده‌ایم وقتی تمام ائمه جمعه کشور از مرکز واحدی هفته به هفته و (در مواقع بحرانی مثل آن روزها) روز به روز دستور می‌گیرند، ناگهان شروع کردند به تکذیب ادعاهای شیخ مهدی کروبی مبنی بر تجاوز به برخی دستگیرشدگان؟ و بعد چطور شد که ماجرای کهریزک به مدد دستور رهبر نظام اسلامی مبنی بر تعطیلی‌اش به رسانه‌های رسمی کشیده شد؟

به نظر می‌رسد منطقی واحد پشت قضایاست: تکذیب کن تا از یکسو وجهه‌ات نزد اندک هواداران حفظ شود و از آن سو به پشتوانه‌ی سوابق روشنت در دروغگویی، انبوه مخاطبان پیام را دریافت کنند و تعطیل کن تا هم رافت و عدالت‌ات را نشان دهی و هم چنان فجایع آنجا در هر کوی و برزن جار زده شود که خواجه حافظ شیرازی هم از تصور آنها در گور بلرزد. کهریزک باید در تلویزیون خود ایران نمایش داده می‌شد تا پیام به هر هفتاد میلیون برسد. چند مورد فجایع دیگر سراغ دارید که حتی اگر دستوری به برخورد با آنها صادر شده، کار به رسانه‌ها کشیده شده باشد؟ در تاریخ این ممکلت شریف‌تر و شجاع‌تر از نمایندگان مجلس هشتم وجود نداشت که پیگیر وضعیت دربندان و زندانیان سیاسی باشند و بعد هم ماجرا را علنی به رهبرشان گزارش دهند؟!

به هر حال هر چه بود در 22 بهمن پارسال به اوج خود رسید، همان موقعی که پیام در جان‌ها نشسته بود. عده‌ای را به بهانه تعطیلات پدر و مادر و همسر و فرزاندانشان به شمال و جنوب بردند، عده‌ای دنبال بازی هایی مثل اسب تروا رفتند و گروهی هم اصلا نیامدند. همان‌ها هم که آمدند آنقدر متشتت بودند که حتی در حد و اندازه یک بزرگتر محل نتوانستند دور موسوی را بگیرند. در کجای ایران کسی دیده است یک نفر در میان حتی چند صد نفر از طرفدارانش باشد و آن‌وقت اندکی لات بی‌مایه در همانجا به او حمله برند و ناسزایش گویند؟اهل عمل هم البته یکی دو تا مشکل نداشتند؛ تا خواستند کاری بکنند چند دختر و پسر که یک جنبش اعتراضی-انقلابی را با صحنه تئاتر خیابانی در بزرگداشت عشق و مهربانی عوضی گرفته بودند جیغ زدند که “تو روخدا خشونت نه… پس فرق بین ما و اونا چی می‌شه.”

به هر حال هرچه بوده گذشته و از گذشته فقط می توان درس گرفت. درس گرفتن هم البته وقتی مفید است که به عمل کم‌عیب‌تری منتهی شود والا می‌شود کوله‌باری از تجربه که تیم‌های ورزشی ایران هیچ وقت از آن دست خالی نیستند و دفعه بعد تجربه بیشتری کسب می‌کنند.

با آتشی که در خانه دیکتاتورهای خاورمیانه افتاده 22 بهمن امسال به نظرم فرصتی طلایی برای جنبش سبز و به خصوص رهبران آن باشد. فی‌الحال برای ما اهمیت چندانی ندارد که انقلاب مردم مصر به کدام سو می‌رود؛ آنچه مهم است این است که برای معترضان ایرانی روحیه بخش است. بعضا الگو هم می تواند باشد: تظاهرات می‌تواند بعد از پایان وقت اداری هم ادامه داشته باشد، در میانه‌ی کارزار فایده گروهان چماق‌به‌دست بیشتر از لشکر موبایل به‌دست است، نشانه‌گیری دیکتاتور اصلی تندروی محسوب نمی‌شود، و قضایایی از این دست.

در همین چند روز باقیمانده موسوی می‌تواند یک فراخوان عمومی برای راهپیمایی روز 22 بهمن بدهد. یک راهپیمایی در مسیری مشخص با نمادهای مشخص که حتی اگر تعداد کمی هم در آن شرکت کنند هزینه سرکوبی‌اش می‌تواند برای حکومت بسیار سنگین باشد. و این تازه جنبه بدبینانه ماجراست؛ آنسویش می‌تواند این باشد: جمعیت زیادی از معترضان به طور منسجم تظاهرات کنند و دامنه اعتراضات به یکباره شهرهای بزرگ کشور را بگیرد. اتفاقی که در تونس، مصر، الجزایر و اردن در جریان است.

0 Points

Previous Article


7 thoughts on “22 بهمن امسال، یک فرصت طلایی برای جنبش سبز”

  1. shamim گفت:

    چرا باید موسوی فراخوان بدهد؟ اگر نداد که نمی دهد آنموقع از کی می خواهی فراخوان بدهد.

  2. shamim گفت:

    به نظر من هر آدمی هد خودش را دارد. موسوی تا همین جا توانست با سبزها همراه باشد. از این به بعد نباید از موسوی انتظار اضافی داشت. به انتظار بیانیه موسوی نشتن غلط است. تازه گیرم موسوی پا پیش گذاشت اما همی ما می دانیم که موسوی نمی خواهد ´خم به آبروی نظام بیفتد. موسوی به دنبال حفظ نظام است. این را بار ها خودش به شکلها ی گوناگون گفته است. باید این فکر را در انداخت که موسوی کاری کند.

  3. شهرام گفت:

    اخه عزيزم مگه با اومدن تو خيابابون رفتن تو خونه بعدش بشيني تقويم رو ببيني کي مناسبنه اخه انقلاب مگه ميشه؟موسوي بزرگترين ظلمو کرد به اين جنبش اين جنبش سبز مرد درست روز بعد از تظاهرات ميليوني.براي من روشن شد جنگ نرم وجود نداره با روبند سبز و نميدونم بادکنک و ببخشيد کاندوم سبز انقلاب نميشه.موسوي و کروبي کار خودشونو کردن لااقل از طناب اعدام خودشونو تو اينده نجات دادن.ولي دوست زيز بجاي اينکه بيايي در باره اما اگه حرف بزني بيا بنويس فردا اگه مردم تو خيابون اومدن واسه سرنگوني چيکار کنند.يادت نره رزيم تويي اون درگيري ها از 15درصد توانايي سرکوب استفاده کرد.با کشتن 5نفر ببخشيد همه روخفه کردن

  4. تند رفتيد
    متاصفانه ما ها نشان داديم كه ترسو هستيم پس ميرحسين چرا بايد بگويد به خيابان ها بياييد
    مشخصا اگر قرار به تظاهرات باشد تعداد بسيار كمي خواهند آمد و فوقش 13 آبان سال پيش تكرار خواهد شد
    چرا بايد ميرحسين تعدادى از مردم را به كشتن بدهد؟

    اصلا چرا نميخوايم بفهميم: بابا تنها راه مبارزه تظاهرات نيست. انقلاب از سال 42 شروع شد. با پخش نوار و اعلاميه هاي زير زميني به 57 رسيد
    الآن ما تو مرحله اي نيستيم كه بخوايم تظاهرات كنيم

    كلا اگر ميخواهيم به اهداف مشتركمان برسيم بايد هرچه ميرحسين بگويد گوش كنيم. والسلام

  5. آرزو گفت:

    سلام اقای فرجامی عزیز
    ما سال 88 فرصتی تاریخی و بی نظیر را از دست دادیم و من کمترین امیدی ندارم که بار دیگر اتفاقی که در آن سال افتاد ، تکرار شود. به نظرم باید کار فرهنگی کنیم تا به تدریج جامعه از درون تغییر کند. این کار زمان بر است و صبر و حوصله می خواهد.

  6. احمد گفت:

    یک سر به ایه 217 سوره بقره بزن

پاسخ دادن به احمد لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *